به گزارش مشرق، پیشینه تاریخی کودتای ۲۸ مرداد را باید در نهضت «ملی شدن صنعت نفت» جستوجو کرد. ملی شدن نفت یک نهضت ضداستعماری و نقطه عطف مهمی در تاریخ ایران است که وقایع متعددی را رقم زد. «ویلیام ناکس دارسی» در سال ۱۲۸۰ با مظفر الدین شاه قراردادی امضا کرد که به موجب آن، منافع نفتی ایران به طور انحصاری در اختیار او قرار میگرفت. این قرارداد که به «امتیازنامه دارسی» معروف است، عامل مهمی برای استعمار و نفوذ انگلیس بر ایران شناخته میشود. قرارداد دارسی بعدها در سال ۱۳۱۲ به نحوی دیگر میان شکرت نفت انگلیس و رضا پهلوی منعقد شد که به «قرارداد ۱۹۳۳» معروف است.
برگی از سند امتیازنامه دارسی
تصویب طرح ملی شدن نفت
کارگران ایرانی در شرکت نفت ایران-انگلیس به دلیل مشکلات فراوان کار در این شرکت، در تیر ۱۳۲۵ دست به اعتصاب زدند. اما در مقابل، به درخواست انگلیسیها، فرمانداری نظامی محمدرضا پهلوی، ۸۳ نفر از کارگران را در ۲۳ تیر ۱۳۲۵ به گلوله بستند. این کشتار منجر به افزایش موج مقابله با استعمار انگلیس بر نفت ایران شد و از همان ابتدا، آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در نهضت ملی نفت حضور داشتند. طرح ملی شدن صنعت نفت ایران با حضور دکتر مصدق در مجلس مطرح و در پایان اسفند ماه ۱۳۲۹ به تصویب رسید. در بخشی از متن این طرح آمده است: «بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود. یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.»
تصویری از کارگران در شرکت نفت ایران و انگلیس
نخست وزیری مصدق
پس از دوران نخست وزیری رزمآرا، حسین علاء در اسفند ۱۳۲۹ نخستوزیر شد؛ اما در اردیبهشت ۱۳۳۰ استعفا کرد. پس از استعفای علاء، به دلیل تاثیرات ادامهدار نهضت ملی نفت، حمایت روحانیون به رهبری آیتالله کاشانی و حمایت جبهه ملی، دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر انتخاب شد و برای اولین بار در تاریخ حکومت پهلوی، یک دولت ملی و برخاسته از رای مردم تشکیل شد.
تصویری از دکتر محمد مصدق
مصدق انتقال وزارت جنگ به دولت را به منظور پیشگیری از اقدامات دربار علیه نهضت ملی نفت، از شاه درخواست کرد. این درخواست از طرف پهلوی رد شد و به همین دلیل مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا کرد. پس از آن، بلافاصله قوامالسلطنه به نخستوزیری انتخاب شد و در اولین اقدام، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورد. آیت الله کاشانی با صدور اعلامیهای به دفاع از مصدق پرداخت و گفت: «اگر قوام نرود، اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت مینمایم.» پس از آن، قیام ۳۰ تیر شکل گرفت. بازار تعطیل شد و مردم به خیابانها آمدند و خواستار سرنگونی قوام السلطنه شدند. با ادامه تظاهرات، مصدق در ۳۱ تیر ۱۳۳۱ مجددا نخست وزیر شد.
تصویری از قیام ۳۰ تیر و حضور آیت الله کاشانی
کودتای ناموفق ۲۵ مرداد
در ابتدای دوران نخستوزیری مصدق، آمریکا در ظاهر خود را حامی ملی شدن نفت معرفی کرد و این باعث شد که مصدق در مقابل تهدیدات ادامهدار انگلیسیها، به جای تکیه بر پشتوانه مردمی و علما همچون آیت الله کاشانی که از عوامل اصلی پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری او بودند، به آمریکا تکیه و اعتماد کرد. اما در نهایت، آمریکا و انگلیس با هدف شکست نهضت ملی و استعمار دوباره بر نفت ایران و همچنین سرنگونی تنها دولت برخاسته از رای مردم، اقدام به طراحی کودتایی نظامی کردند.
ایالات متحده در اسفند ۱۳۳۱ برای برنامهریزی کودتا، نشستهای متعددی بین سازمانهای جاسوسی و وزارت خارجه آمریکا با انگلیس برگزار کرد و دو کشور توافق کردند که زاهدی را به عنوان جانشین مصدق به نخستوزیری منصوب کنند. طرح این کودتا در ابتدا برای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ بود. عملیات کودتا بر عهده سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی بود که بعدها به عنوان رئیس ساواک توسط دیکتاتوری پهلوی، گماشته شد. نصیری وظیفه داشت دکتر مصدق را دستگیر کند و فرمان عزل او را از طرف پهلوی، اجرا کند. اما مصدق از این ماجرا باخبر شده بود و بعد از عدم موفقیت کودتا، نصیری دستگیر شد و محمدرضا پهلوی به عراق فرار کرد.
تصویری از نصیری، سومین رئیس ساواک در حکومت پهلوی
عملیات کودتا ابتدا با نام «عملیات چکمه» توسط انگلیسیها طراحی شد. «کریستوفر وود هاوس» طراح اولیه نقشه کودتا، در آبان و آذر ۱۳۳۱ نشستهایی را با موضوع کودتا و سرنگونی دولت مصدق، در واشنگتن برگزار کرد و سپس با ورود آمریکاییها و سازمان سیا، این طرح با نام«عملیات آژاکس»، نهایی شد. حسین فردوست عدم حضور شاه در تهران را یکی از عوامل شکست کودتا ۲۵ مرداد میدانست و در این رابطه به نقل از یکی از فرماندهان کودتاچی گفته بود: «زمانی که فهمیدیم شاه به نوشهر رفته، جرات اجرای طرح کودتا را در خود ندیدیم.»
فردای آن روز که خبر کودتای ناموفق ۲۵ مرداد منتشر شد، مردم در حمایت از دولت مصدق در صحنه حاضر شدند. در روزهای ۲۵ و ۲۶ مرداد، تظاهرات متعددی شکل گرفت و در این میان، اقداماتی همچون به آتش کشیدن مراکز وابسته به سلطنت، پایین کشیدن مجسمههای رضاخان و محمدرضا و سردادن شعارهایی علیه شاه نیز دیده شد.
در کتاب «کودتاسازان» آمده است: «مجموعه اقدامات سیا و کرمیت روزولت(نوه تئودو روزولت رئیس جمهور آمریکا)، مصدق را مجبور به ملاقاتی با هندرسن، سفیر آمریکا، در عصر روز ۲۷ مرداد میکند. سروان فشارکی، افسر محافظ منزل دکتر مصدق میگوید: «در این روز هندرسن به اتفاق علی پاشا صالح به خانه مصدق آمدند و مذاکرات محرمانهای با او داشتند که هیچگاه مطالب گفته شده در این جلسه فاش نشد. اگر روزی متن این مذاکرات فاش شود، شاید علت عدم تحرک دکتر مصدق در مقابل کودتاچیان روز ۲۸ مرداد معلوم گردد.»
تصویری از مذاکره مصدق با هندرسون
رهبر انقلاب در ۱۰ آبان ۹۱ در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان، دولت مصدق را اینگونه توصیف کردند: «جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیله آمریکاییها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکاییها نداشت. او در مقابله با انگلیسیها ایستاده بود و به آمریکاییها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکاییها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، اینجور نبود که دولتی که در تهران سرکار است، یک دولت ضد آمریکایی باشد.»
کودتای ۲۸ مرداد
در ۲۷ مرداد ۱۳۳۲، آیتالله کاشانی در نامهای خطاب به مصدق، از قطعی بودن طرح کودتا خبر داد و حتی از فضلالله زاهدی به عنوان جایگزین او یاد کرد. مرحوم کاشانی در این نامه بر تعطیلی مجلس از سوی مصدق به عنوان یکی از عوامل شکلگیری کودتا، تاکید داشت. در این نامه آمده است: «حضرت نخستوزیر معظم، جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله. عرض میشود، گرچه امکاناتی برای عرایضم نمانده، ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرضورزیها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس میدانید که هم و غم، در نگهداری دولت جنابعالی است، که خودتان به بقای آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر، بر من مسلم است که میخواهید مانند سیام تیر کذایی، یکبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید...مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد، بستید و حالا نه مجلسی هست و نه تکیهگاهی برای این ملت گذاشتهاید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحتنظر و کنترل نگاه داشته بودم با لطایفالحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد باصطلاح کودتاست. این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود که من، شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم، از وقوع حتمی یک کودتا به وسیلهی زاهدی، آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذر موجهی نباشد.»
نامه آیت الله کاشانی به دکتر مصدق در ۲۷ مرداد ۱۳۳۲
در روز ۲۸ مرداد و در جریان کودتا، با انتشار تصاویری از حکم عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخستوزیری در رسانهها، زمینهسازی سرنگونی مصدق انجام شد. آمریکا و محمدرضا پهلوی، تبلیغات گستردهای به راه انداختند که شاه به دلیل تهدیداتی که از سوی مصدق به جان او شده بود، ایران را ترک کرده است. از سوی دیگر، «برادران رشیدیان» با سازماندهی جمعی از اوباش، نقاط حساس شهر را تصرف کردند. در کتاب «سقوط امپراتوری انگلیس و دولت دکتر مصدق» آمده است: «ترتیب اجرای کودتا به دسیسه انگلیس به دقت انجام شده بود. برخی از عملیاتها مانند تطمیع نمایندگان مجلس، پرداخت پول به سرکردگان گروهها، کشاندن آشوبگران به خیابانها و مقابله با تظاهرات خودجوش طرفداران مصدق، باموفقیت انجام گرفته بود. این عملیات گسترده توسط سه برادر سیف الله، قدرت الله واسدالله رشیدیان صورت گرفت.»
تصویری از برادران رشیدیان
«کرمیت روزولت» نوه «تئودو روزولت» رئیسجمهور سابق آمریکا که فرمانده میدانی کودتای ۲۸ مرداد بود، با گذاشتن اسلحهای بر سر یکی از فرماندهان نظامی، اولین تانک در کودتای ۲۸ مرداد را به خیابانها آورد و به این ترتیب، کودتای ۲۸ مرداد رقم خورد و تا ظهر همان روز، تهران به تصرف کودتاگران درآمد. در کتاب «اسرار کودتا» گفته میشود، بودجهای که در این کودتا در نظر گرفته شده بود، حدود یک میلیون دلار بود.
تصویری از کرمیت روزولت
رهبر انقلاب در ۱۲ آبان ۹۴ در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان اشاره داشتند: «حادثه از این قرار بود که دولت مصدق که نفت را، منبع ثروت ملی کشور را از چنگ انگلیسیها و از دست انگلیسیها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیتالله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیهی به آمریکا بود. در مقابل دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهی بینالمللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکاییها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکاییها بود. از این خوشبینی و سادهاندیشی، آمریکاییها استفاده کردند، [کودتای] بیستوهشتم مرداد را به راه انداختند. و همهی زحماتی را که ملت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد.»
نقش روشنفکران در کودتای ۲۸ مرداد
رهبر انقلاب در سال ۷۷ در دیدار با جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در خصوص نقش روشنفکران در جریان کودتای ۲۸ مرداد، گفتند: «در جریان مسائل عظیم کشور، روشنفکران با همین خصوصیات [مخالفت با مذهب و دین، علاقمندی به سنن غربی وبیاعتنایی به سنتهای بومی و فرهنگ خودی] حضور داشتند؛ اما در حاشیه. در قضیه ۲۸ مرداد، هیچ مبارزه حقیقی از جانب روشنفکران صورت نگرفت. البته ۲۸ مرداد نسبت به زمان ما، خیلی قدیمی و دور از دسترس است؛ لیکن شدت عمل رژیم پهلوی در قضیه ۲۸ مرداد، با روشنفکرانی که احیانا به دکتر مصدق یا نهضت ملی علاقهای هم داشتند، کاری کرد که بهکل کنار رفتند و هیچ مبارزه حقیقی از طرف مجموعه روشنفکر صورت نگرفت؛ در حالی که وظیفه روشنفکری ایجاب میکرد که به نفع مردم و به نفع آینده آنها وارد میدان شوند، شعر بگویند، بنویسند، حرف بزنند و مردم را روشن کنند؛ اما این کارها انجام نگرفت. همینهایی که عقیده داشتند در هر قضیه از قضایای اجتماعی، وقتی آنها در یک روزنامه یا یک مقاله اظهارنظری میکنند، همه باید قبول کنند، اینها سکوت کردند.»
نقش هنر و رسانه در سرنگونی دولت مصدق در جریان کودتا
رهبر انقلاب در مرداد ۱۳۸۰در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر اشاره داشت: «روزولت میگوید وقتی ما به تهران آمدیم، یک چمدان بزرگ پر از مقالههایی که نوشته شده بود و باید ترجمه میشد و در روزنامهها به چاپ میرسید، و نیز کاریکاتورهایی را با خودمان آوردیم. شما فکرش را بکنید، دستگاه سی.آی.ای آمریکا برای ساقط کردن حکومتی که با آنها ناسازگار بود و منافع آنها را تامین نمیکرد؛ حکومتی که به آرا مردم متکی بود -برخلاف همه حکومتهای دوران پهلوی، این یک حکومت ملی بود که قانونی و با آراء مردم بر سر کار آمده بود- از همه ابزارها، از جمله ابزار هنر استفاده کرد.»
در این رابطه در کتاب «اسرار کودتا» آمده است: «سازمان سیا در مورد ایجاد جنگهای روانی و تبلیغاتی در ایران نیز اقدامات گستردهای انجام داد. اینان به گروه هنری خود سفارش کردند که کاریکاتورهایی از مصدق آماده نمایند تا در زمان مناسب نسبت به چاپ آنها در روزنامهها و انتشار در بین مردم اقدام کنند.»
نقش آیتالله کاشانی در جریان نهضت ملی نفت
رهبر انقلاب در دیدار با مردم کاشان در سال ۱۳۸۰ گفت: «آیتالله کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقینا در این کشور به وقوع نمیپیوست. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدق و دیگر سران نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والا حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدق را نمیشناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست؛ تودههای عظیم مردم که رای و حضور و اقدام آنها در تحولات اجتماعی تعیین کننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود. در سال ۱۳۳۱ که ضدحمله دربار علیه مصدق شروع شد و او از نخستوزیری برکنار گردید، فقط یک عامل توانست مجددا قدرت را به مصدق برگرداند و او مرحوم کاشانی بود. دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است.»